פֿـاطرات آـבـᓄ ᓄـثل یــهـ تیــغ ڪنـב ᓄـیـــᓄــפּـنهـ ڪهـ رפּ رگت ᓄـیــڪشیــ!
نـᓄـیــبرهـ اـᓄـا تا ᓄـیــتـפּـنهـ زפֿــᓄـیــت ᓄـیــڪنهـ

هـــᓄـهـ בنیــا בر حڪـᓄ בـפּـربیــטּ عڪاـωـیـ
لبـפֿــ :) نـב بزنیـــב

میـــدونی چیــه؟

حســــ میکنم عوض شدم ، نگـام به همه چـی عوضـ شده

هــــــــه .... !

اینـارو دارم به کـی میگم !؟

به همــون کسی که با عوضی شدنــش منو عوض کـرد !؟

من خودم عاشق این عکسام

امیدوارم شما هم خوشتون بیاد

بازم میزارم

بقیه در ادامـــــــــه...

میدونی وقتی که کنارمی به چی فکر میکنم؟

به این فکر میکنم که یعنی من الان خوشبخترین آدم دنیام؟!

دیگه خسته شـــدم

میخوام خودم باشم

دیگه نمیخوام عاشق باشم

چون...

عاشق بودن یعنی خودت نبودن

آرامش هر شب من گرفتن دستان او بود

حالا که او رفته

آرامشم برگشتن اوست

خوش به حالشان !!

داشتم به تو فکر میکردم

سر از اینجا در آوردم

حالا هر چه که فکر میکنم

سر از اینجا در نمی آورم !

تو را

در روزگاری دوست دارم
که...
نمی دانند عشق چیست....!

بعضے حرفا رو نمیشہ گُفـت ، باید خـورد .. !

ولے بعضے حرفا رو ، نہ مے شہ گفت ، نہ میشہ خورد .. !

مے مونہ ســر دل

میشہ دلتنگے

میشہ بــُــــغــــض

میشہ ســڪـــوت

میشہ هموטּ وقتے ڪـہ خودتم نمیدونے چته... !

در نیمکت های قهوه ای رنگ خاک گرفته به انتظارت نشسته ام

من عاشق دل خسته ام...

دلم برای دستای گرمت تنگ شده

ای کاش میشد برگردد ان روزهای زیبا

تو به من قول دادی یادته؟

به من قول دادی هیچ وقت تنهام نزاری

یادته؟

سر بروی شانه های مهربانت میگذارم عقده ی دل میگشایم گریه ی بی اختیارم از غم نامردمی ها بغض ها در سینه دارم شانه هایت را برای گریه کردن دوست دارم

وقتی قلبمو شکستی چه حسی داشتی

وقتی منو تنها گذاشتی چه حسی داشتی

من فقط قلبمو به روی تو باز میکنم

من فقط برای تو غرورمو میشکنم

ولی...

ولی تو برا همه غرورتو شکوندی به غیر از من

تو برا همه قلبتو باز کنی به غیر از من

تو آهنگ زندگیم بودی

همه ی وجودم بودی

رفتنت منو کشت

روحمو با خودش برد

حال الان یک جسم خستم

با چشم های منتظر گریان

تو مرا برای خودم نخواستی

تو هیچوقت حرفی برای گفتن نداشتی

من تو را برای خودت میخواستم

من همیشه حرفی برای گفتن داشتم

کجایی که ای عشق من؟

مگر نگفته بودی من نیمه ی گمشده ات هستم؟

تنها عشقم پیشم بمون نگذار بی تو تنها بمونم

عزیزم دوست دارم بی تو زندگی کردن نمیشه

تنهایم تنها بی تو جانی ندارم در بدن ای تنها امیدم به دادم برس

دلتنگي حس نبودن کسي است که يکباره تمام وجودت تمناي بودنش را مي کند.